شبها چشمانم
ميعادگاه اشک مي شوند وغم همنشين قلبمدوباره بغضهاي خسته و کهنهاسيره گلوي سردم مي شونداي کسي کهدر حکايت شب پنهان شده ايي به عظمت آبيه دلمنظري کن و ببيناين دل چه عاشقانه مي تپدفقط در انتظاره آمدنه تو.........!!!